بی همتا

بی همتا


اول به نام عشق. . . دوم به نام تو. . . سوم به ياد مرگ . . . بر لوح شيشه اي قلبت بنويس: يا تو و عشق، يا من و مرگ زمان! به من آموخت كه دست دادن معني رفاقت نيست.... بوسيدن قول ماندن نيست..... و عشق ورزيدن ضمانت تنها نشدن نيست

نوشته شده در جمعه 29 دی 1391برچسب:شعرمرادی-شعر جدید-وبلاگ علی مرادی-عاشقانه-اشعار زیبا و جدید,هر چی کهخ شعر میخای,ساعت 13:31 توسط علی مرادی | |


تو از دوره گردان محله ی بیکسی من چه پرسیدی؟
چرا...اا؟؟؟
تو از غربت من چه میدانی ؟
و تو چه میدانی که خدا کجاست ؟
پشت ابرها ؟؟ در آسمانها ؟؟؟ نه نه
باور کن
درون مهر و سجاده هم نیست
و هم هست
و تو چه میدانی چه اندازه تنهایی مرا با او
و تو چه میدانی و مفت و ارزان صحبت میکنی؟
لال
خف
خفه خون بگیر...ر
بی صدا باش
خاموش
خدارا برای من تعریف نکن
اصلا تعریف اش نکن
من و تو که هیچ همه از این کار عاجزند
حال بیا
من کمی خون جگر جوشانده ام
بیا تا با هم دو پیک � ...

نوشته شده در دو شنبه 6 آذر 1398برچسب:علی بی همتا با شعری تازه-بدو شعر عاشقانه,شعری که تو خاطر همه میمونه,,شعر غمگین,ساعت 12:57 توسط علی مرادی | |

روسری ِ قشنگت، به رنگ ِ برگ ِ باغه!
قلب ِ تو ظهر مرداد، مثل تنور داغه!
با اون چشای میشی، وقتی دیوونه می شی،
تو نی نی ِ نگاهت، یه عالمه چراغه!

یه شعر ِ ناتمومی! یه قصه ی نگفته!

وقتی که بی صدایی، ترانه حرف ِ مُفته!
مثل ِ چراغ ِ امید، مثل ِ ظهور ِ خورشید،
وقتِ طلوع ِ چشمات، سایه زمین میفته!

گونه هات سیب ِ گلاب! نفست یه شعر ِ ناب!

همیشه کنارمی، توی بیداری ُ خواب!

تو سایه بون ِ پلکات، از تو نفس می گیرم!

کوچه ی کودکی رُ، از اینه پس می گیرم!
خنده ی تو کلید قفلای پیش ِ رومه،
یه شاه کلید برای قفل ِ قفس می گیرم!

دست ِ تو سرزمین ِ، کولی ِ قصّه هامه!

چشم ِ تو چلچراغه، روشن ِ این شبامه!
وقتی که هستی هستم، از عطر ِ واژه مستم،
بی تو تو هر ترانه یه جمله ناتمامه!

نوشته شده در چهار شنبه 28 تير 1398برچسب:بازگشت علی بی همتا,,,,,,,,,,شکست علی بی همتا,,,,,,,,,,عشق,,,,,,,,علی مرادی فرخنده معروف به علی بی همتا,ساعت 10:58 توسط علی مرادی | |


.


شمع سوزان توام اینگونه خاموشم نکن

                   درکنارت نیستم اما فراموشم نکن

 

 

 

 

دوستت دارم

نوشته شده در چهار شنبه 11 آبان 1390برچسب:عکس عاشقانه,بی همتاوعلی بی همتا,جدید,دوستت دارم,بی همتا,شعر وعکس جدید,,ساعت 10:11 توسط علی مرادی | |


من یه سطرم

نه مریدم نه مرادم

نه گناه شب هرز و شب تارم

نه شرابم، نه شر و شور جوانی

من نه بازیچه آن بلهوسانم

من یه سطرم

سطری از متن زمینم

که به جوهر شدم آلوده دنیا

به خرابات شدم شهره و در میکده مستانه وتنها

من نچیدم ز هوس سیب، از باغ تمنّا

من نیالوده ام این عرصه و این دامن صد چین شبانگاه

من دامادم که به عروس  طبیعت شده مدیون

من خطایم!

که به خطِّ لبِ آن عشوه هر جایی بی نام شدم واله وشیدا

من گناهم؟ !

گُنهی از سر تقصیر دگرها!!

نوشته شده در یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:شعر عاشقانه,بی همتا,علی بی همتا,لوتی,ساعت 20:57 توسط علی مرادی | |

نوشته شده در شنبه 7 آبان 1390برچسب:عکس عاشقانه, بی همتا, علی بی همتا, جدید , عشق,عکس,,ساعت 18:40 توسط علی مرادی | |

Design By : Mihantheme